سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته

تنهایی....

    نظر

تبسمرفته بودم سر حوض....تا ببینم شاید عکس تنهایی خودرا در اب ......اب در حوض نبود ....ماهیان می گفتند هیچ تقصیر درختان نیست ...ظهر دم کرده ی تابستان بود...پسر روشن اب لب پاشویه نشست....و عقاب خورشید امد او را به هوا برد که برد....یعنی چی؟